Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قسمت اول فیلم «آنابل» یک مقدمه با بودجه کم، با سرعت فراوانی در دنبال فیلم احضار (The Conjuring‌) ساخته شد. ظاهراً سازندگان نگران بودند که فیلم جدید را به موازات ادامه یافتن فیلم احضار بسازنند، در حالی که سلف آن هنوز در ذهن بینندگان تازه مانده ومولفان این مسئله را نادیده گرفتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بیشتربخوانید: عروسک قاتل جان یک خانواده را گرفت+تصاویر

فیلمنامه اولین قسمت اسپین‌آف احضار (آنابل) باید به اندازه نسخه اصلی قدرتمند می‌بود، اما آنابل فیلمی است که در آن بخش زیادی از زمان اجرای آن صرف یک عروسک خزنده و بی‌حرکت می‌شود و با میان نماهایی خسته کننده از صورت عروسک، فیلمبرداران مجبور می‌شوند در یک دورهمی خسته کننده از کلیشه‌های ترسناکی که بیشتر شبیه مجموعه‌های ترسناک دهه هشتاد میلادی است وام بگیرند، کفپوش‌های خزنده، یک آسانسور معیوب، یک تلویزیون استاتیک و پخش گزارش‌های مربوط به چارلی منسون و شخصیت‌هایی که کشف می‌کنند صداهای مرموز در تاریکی و البته عروسک‌های ناآرام در همه جا هست.

در نخستین فیلم احضار، وارن عروسک شر را در یک اتاق شیشه‌ای در اتاقی قفل می‌کرد و در ماه دو بار توسط یک کشیش از آن اهرمین زدایی {تبرک}  می‌شد. احضار که آنابل انشعابی از این اثر است یک کارآیی مؤثر داشت که توسط اد و لورن وارن (پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا)، محققان ماوراء الطبیعه دست به یک واقعیت‌گرایی می‌زد و موضوعات ماورالطبیعه را به مسئله‌ای تبدیل می‌کرد که تاثیر عمیقی بر تماشاگر می‌گذاشت.

اما در قسمت اول آنابل، کارگردان «جان آر لنونت» به جای برجسته‌ کردن شخصیت‌های انسانی، تعامل با یک عروسک بی‌حرکت را به کاراکترهای انسانی ترحیج می‌دهد که در قاب‌های ثابت تصاویر طولانی و ثابت از عروسک کارکرد، اثر بخشی و القای حس ترس از میان می‌رود. آنابل داستان اصلی عروسکی است، که هیچ فتنه هولناکی را نمی‌تواند رقم بزند. بازیگران بی‌استعداد فیلم در نقش زن و شوهر، «وارد هورتون» و «آنابل ویلز» نمی‌توانند اهمیت هولناک بودن عروسک را در میان خودشان جلوه دهند.

بر خلاف الگوی دیرینه بچه رزماری (Baby Rosemary)، با توجه آنابل وامدار الگوهای کلاسیک همان فیلم است اما پارانوئیدنمایشی در رگه‌هایش جریان ندارد و «ویلز» نیمی از استعداد «میا فارو» را ندارد. هنگامی که فیلم آغاز می‌شود، با جان مواجه می‌شویم که  تحصیل می‌کند تا بتواند به عنوان یک دکتر فعالیت کند و «میا»ی  باردار، نگران آینده است.

پس از چند جدل عاشقانه، آنابل را به او هدیه می‌دهد که صورت عروسک، جز یک ظاهر ترسناک افزوده دیگری برای فیلم به همراه ندارد. «میا» علاقه‌مندی خاصی به عروسک‌ها نشان می‌دهد، اما این علاقه فاقد وجوه نمایشی است و صرفا  آن‌ها را دوست دارد و در اتاق کودک کنار عروسک‌های دیگری  قرار می‌دهد. اما عروسک چندان زیبا نیست و پس از حمله شیطانی دختر همسایه به خانه آن‌ها که از اعضای گروه چارلز منسون هستند، دختر همسایه به آنابل، هنگام چسبیدن عروسک، گلوی خود را می‌برد. پس از آن، میا دیگر عروسک را نمی‌خواهد، با این اعتقاد که موجودی اهریمنی را عروسک جذب کرده، بنابراین جان عروسک  را دور می‌اندازد. اما عروسک دوباره به خانه آنان باز می‌گردد.

برای شروعی دیگر، آنها به یک آپارتمان جدید با کف چوبی نقل مکان می‌کنند و این باعث تعجب می‌شود که چرا شیاطین هرگز کسی را با فرش دنبال نمی‌کنند. میا به تدریج مسئله عروسک را می‌پذیرد و پذیرش این مسئله موجب می‌شود عروسک تقریبا مستهلک را در اتاق کودک جدیدشان (همیشه بهترین مکان برای یک عروسک شیطانی) دوباره به نمایش بگذارند. در خانه جدید، اتفاقات حیرت انگیز و ترسناکی برای میا شروع می شوند. عطف رویدادهای ترسناک از  انباری خانه، باشنیدن زمزمه‌هایی آغاز می‌شود و هیولایی دست او را زخمی می‌کند؛ میا  به سختی فرار می‌کند و با یک دیو سیاه در راه پله‌ها مواجه می‌شود. فیلم براساس کلیشه‌های ثابت فیلم‌های ترسناکی که به قدرت اراده و تاثیر فیزیکال شیطان در زندگی شخصیت‌ها می‌رود، معمولا روایتش را به صورت عمومی باید  از شخصیت یا شخصیت‌هایی خداناباور آغاز کند، اما بر خلاف رویه، شخصیت‌های فیلم خداناباور هستند، اما فیلم می‌خواهد ایمان به وجود شیطان را برای آنان تصدیق کند.

نکته جالب اینجاست که شوهر میا – جان – هیچ مردانگی درخوری برای تقابل با اهریمن از خود نشان نمی‌دهد و این گروه زنان هستند که بر اهریمن فائق می‌آیند، البته با قربانی شدن.

در خلاء نبود مرد، ورود صاحب یک کتابفروشی محلی، «اِوِلین»، (آلفره وودوارد) به زندگی میا در نوع خود بسیار جالب است. «اِوِلین» به میا کمک می‌کند و همچنین این دو در مورد این وقایع با کشیش محلی محبوب جان (تونی آمندولا) صحبت می‌کنند. اما گنگی روایت از همین بخش، موجب فرسایش دراماتیک فیلم می‌شود و در کالبد عروسک فقط روحی شیطانی آنابل نیست، بلکه شیطان قرار دارد که همین مسئله به مضحکه شدن فیلم دامن می‌زند. این روزها در هالیوود فیلم‌های ترسناک بی شماری ساخته می‌شود و خط تولید چنین آثاری یادآور دهه هشتاد میلادی است. اما اشکال بزرگ این است که اغلب آن‌ها  از کلیشه‌های معین و مشخص بسیار بهره می‌برند و آنها را با روش‌های غیرمطمئن و غیرماهرانه به کار می‌گیرند. (The Conjuring) که آنابل اثری مشتق شده از آن است، یک نمونه اصلی از اقیانوسی از فرم و ساختار فیلم‌های ترسناک بدنه هالیوود است.

در اغلب آثاری با ساختار و محتوای آنابل ترسناکی قدر مسلم خود اهریمن واقعی یعنی شیطان حضور مستقیم ندارد. مثلا در نمونه آشکار جن گیر، اهریمنی به نام پازوزو، کالبد دخترک را تسخیر می‌کند از سوی دیگر  یک شیء بی‌جان نمی‌تواند بار فیلم را به دوش بگیرد. مولفان برای پر کردن صحنه ها، به عروسک، ظاهر فزاینده ترسناک و اشیای غیرقابل تحرک در پیش زمینه فوق العاده نزدیک یا خارج از قاب تکیه می‌کنند. مولف در اینجا به هیچ وجه زحمت نمی‌کشد تا چرخش جدیدی را در رخدادهای ترسناک ایجاد کند و کوچکترین تغییری در  سبک و یا زاویه دید را نشان نمی‌دهد. شخصیت‌ها و موقعیت‌های آن جمع و جور نیستند و با تنبلی کنار هم قرار گرفته اند و همه با روشی قابل پیش بینی بازی می‌کنند. با این حال غذای مخاطب هالیوود کلیشه است و استفاده از تمامی کلیشه‌های ساخت قسمت دوم را محقق می‌کند.

*قسمت دوم؛ آنابل: خلقت

در  فیلم «آنابل: خلقت»، دختر جوان یتیمی به نام «جنیس» همراه با چند یتیم دیگر و یک راهبه، وارد یک خانه خانه‌ای مجلل و منزوی شده به دور از اجتماع شهری می‌شوند. این خانه  متعلق به زن و شوهری است که سالها قبل دختر خود را از دست داده‌اند.

در همان ابتدای ورود این گروه، جنیس روح دختر صاحبان خانه را می‌بیند که از پنجره بیرون می‌رود و به شیشه ضربه می‌زند و از او سئوال می‌کند: "آیا به من کمک خواهی کرد؟" جنیس" وحشت می‌کند. در همین حال، مخاطبان، به جای اینکه واکنشی توام با ترس داشته باشند، به خنده می‌افتند. آیا با استفاده از صحنه‌های تاریخ مصرف گذشته و تکرار شده در قسمت دوم، قرار است که داستان مبدا آنابل مطرح شود، آن هم با خانه متروکه و خالی از سکنه مستقل، در یک منطقه روستایی در دهه 1950 آمریکا.

دوازده قبل از ورود یتیمان به این خانه، عروسک سازی با نام ساموئل مولینز (آنتونی لَپاگلیا) و همسرش استر (میراندا اِتو) دختر خود (سامارا لی) را در یک حادثه غم انگیز از دست داده‌اند و پس از مدت زمانی از روی خیرخواهی درب‌های خانه خود را به روی «خواهر شارلوت» (استفانی سیگمن) و شش نفر دختر یتیم باز می‌کنند. ساموئل سرگرم گارهای خویش است، در حالی که استر(همسرش) در بستر و به طرز مرموزانه‌ای پشت یک ماسک چینی قرار دارد. دو یتیم  یعنی جنیس (تالیثا بتمان) که در حال بهبودی از بیماری فلج اطفال است با لیندا (لولو ویلسون)، دوستی عمیقی دارند و به طور  مشخص، مانند دوستان میانسال با یکدیگر صحبت می‌کنند. جنیس هنگام شب در کاوش در خانه مولینز، عروسک خزنده آنابل را پیدا می‌کند که در کمد قفل شده نگهداری می‌شود و  دیوارهای آن با صفحات کتاب مقدس روکش شده است. همانطور که ممکن است تصور کنید، باز کردن درب کمد شیطان موجود را رها می‌کند.

اگر «آنابل: خلق» مستحق اعطای نظر مثبتی هم باشد، باید در این واقعیت متمرکز شد که بر خلاف قسمت اول  آنابل زمان زیادی را صرف یک عروسک بی‌حرکت نمی‌کند. کارگردان دیوید اف. سندبرگ (Lights Out 2016 با عنوان ترجمه در تاریکی) و گری داوبرمن فیلمنامه نویسان با این عروسک به عنوان عنصری روایی، شکننده‌تر رفتار می‌کنند. از این گذشته، شخصیت پاتریک ویلسون در احضار ( The Conjuring ) به ما می‌گوید آنابل هرگز به تنهایی کاری انجام نمی‌دهد و  همیشه  یک روح شیطانی بوده یا به تعبیر خود فیلم  روح گرسنه و ارواح  از آنابل برای انجام نیت پلید خود استفاده می‌کنند. اما بر خلاف تئوری بنا گذاشته در فیلم اول، ما در پشت عروسک انگشتهای سیاه و شبیه حیوانی را می‌بینیم که ناخن های ناپسندش از تاریکی خارج می‌شود. سایه‌هایی که مانند مایع حساس حرکت می‌کند. چشمهای درخشان در شب؛ و یک مترسک کابوس که ما فقط می دانیم در بعضی از نقاط زنده می‌شود.

خانواده مولین قبلاً با دخترشان با تکه‌های کاغذی  برای او نوعی  بازی خاصی را انجام می‌دادند. جنیس تکه‌هایی از کاغذ را می‌یابد که سرنخ هایی به جا می‌گذارد. روی اولین نت یادداشت شده نوشته است: "مرا پیدا کن"، که منجر به ورود اجتناب ناپذیر و ناخوشایند یک سرنخ دیگر می شود و روی آن نوشته شده "شما من را پیدا کردید". در حالی که چنین بازی‌های کودکان در گونه وحشت رایج است و در حتی در احضار ((The Conjuring از یک بازی کف زدن) استفاده شد. این فیلم به خیلی فیلم "یتیم خانه" شبیه است و هر چه فیلم بیشتر پیش می‌رود، تردیدها از میان می‌رود و با نشانه‌های آشکاری که در ادامه بدان خواهیم پرداخت، می‌توانیم روی این مسئله صحه بذاریم که فیلم یتیم‌خانه در قالب قسمت دوم آنابل ساخته شده است.

ضمن اینکه ساندبرگ هیچ خلاقیتی برای استفاده از جغرافیای فیلم، مخصوصا مکانهای غنی اطراف خانه که جو ترس را خلق می‌کنند، تپه‌های وسیع اطراف خانه که احساس انزوا را دامن می‌زند، استفاده‌های نادرستی می‌کند، صرفا یک چاه آب در اطراف خانه وجود دارد که موقعیتی مشابه  فیلم حلقه است. شخصیت‌ها و موقعیت‌های موجود در «آنابل: خلقت» از نظر عاطفی توخالی هستند و در بهترین حالت، به صحنه‌های ظاهرا وحشتاک فیلم بیشتر می‌خندیم.

قسمت سوم:آنابل به خانه می‌آید

«گری دابرمن»، سه گانه مجموعه آنابل را به نگارش درآورده است. البته نگارش فیلمنامه «راهبه» از مجموعه ترسناک احضار را نیز او برعهده داشته است و پس از عدم توفیق دو قسمت قبلی، برای قسمت سوم آنابل علاوه بر نویسندگی، کارگردانی فیلم را بر عهده می‌گیرد. نوعی طمع سینمایی در میان ایرانی‌ها وجود دارد که به هالیوود هم سرایت کرده است. کارگردانی که فیلمی را تاکنون در مقام کارگردان نساخته است، ناگهان تصمیم می‌گیرد قسمت سومی فیلمنامه‌ای را که به نگارش درآورده کارگردانی کند. دابرمن که به شخصیت‌های اصلی احضار بسیار علاقه دارد، قصه را به جایگاه نخست خود، آنطور که در فیلم احضار دیده بودیم، بازمی‌گرداند تا با رجعت به شخصیت‌های احضار، از داده‌های نمایشی آن فیلم به صورت بهتری استفاده کند. 

آنابل در قفسه‌ای در کنار سایر ادوات شیاطنی عتیقه خانواده  وارن (پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا) ابتدا توسط کشیش متبرک می‌شود و سپس  در قفسه‌ای شیشه قرار می‌گیرند. وارن‌ها همه اشیاء  نفرین شده را در این اتاق قرار داده و یک کشیش با آب مقدس آنان را متبرک می‌کند.

هفت فیلم از مجموعه‌ احضار، دنباله‌ها، اسپیناف‌ها ساخته شده است. بعد از دو فیلم قبلی آنابل محو، سازندگان همچنان اثبات کرده‌اند که  از این عروسک خسته نشده‌اند و تا جایی که امکان دارد سعی دارند با چند صحنه کلیشه‌ای و کپی کردن الگوهای فیلم‌های ترسناکی که در گذشته ساخته شده، دکان چند نبش فیلم احضار را سرپا نگاه دارند و البته ساده‌ترین  راه برای اینکه فیلم در سراسر دنیا بفروشد این است که فیلم‌ها موقعیت‌های تین‌ایجری خلق کند  و المان‌های دوست داشتنی این طیف سنی را در فیلم بگنجانند.

داستان  در دهه 1970 اتفاق می‌افتد، و وارن‌ها  پیش از عزیمت به یک سفر کاری، فقط به صورت خلاصه‌ای در مقدمه فیلم ظاهر می‌شوند. دخترشان جودی وارن (مکینا گریس) - نوجوانی آشفته است که نمی‌تواند با همکلاسی‌های خود در مدرسه به خوبی ارتباط برقرار کند. این نخستین موتیف نمایشی برای جذب تین‌ایجرهاست، دختری که در ارتباط با پسران دچار مشکلات رفتاری است و نوجوانی که به خاطر شغل خطرناک پدر و مادرش، توسط همکلاسی‌هایش طرد می‌شود.

او قرار است برای مدتی  با مری الن (مدیسون آیزمن) یک کودک پرستار قابل اعتماد تنها بماند. دانیلا (کیتی سریف)، دوست مری الن، اخیراً پدر خود را در یک تصادف غم انگیز اتومبیل از دست داده است. او امیدوار است با راه یافتن به خانه مرموز وارن‌ها با وی تماس بگیرد.

 

نادیده گرفتن و علائم هشدار دهنده ناخوشایند در مورد محفظه‌نگهداری آنابل در این فیلم فاجعه بوجود می‌َآورد اما بسیار جالب است که در میان تمامی اشیا شیطانی که در خانه وارن نگهداری می‌شود، آنابل از همه قدرتمند تصویر می‌شود و مخاطب مجموعه چندین قسمتی احضار، حالا باید نگران عروسک بی‌حرکتی باشد که در قسمت‌های قبلی به جای وحشت از صورت او بارها به این تجسدها و ارائه‌های غیرابتکاری فیلم خندیده اند. خط روایی قصه خیلی زود مشخص می شود و دانیلا (کیتی سریف) وارد اتاق نگهداری اشیاء شیطانی می‌شود.

با این حال  در این فیلم باید به خودمان القا کنیم که قرار است فقط از  آنابل بترسیم و  باید نگران عروسک شیطانی باشیم.  همانطور که لورن وارن  در مقدمه ابتدایی فیلم اشاره می‌کند،" عروسک " چراغی برای ارواح دیگر است.

یعنی در این اتاق شیطانی دیگری نباید مراقب هل هود باشیم، نباید مراقب هیولا مه مانند گرگ باشیم؟!  مضحک‌تری جای فیلم این است که زره سامورایی شیطانی در یک صحنه فیلم نقش آکساسوار را دارد، نویسنده لباس عروسی نفرین شده‌ای که هر کس  آن را بپوشد به قاتلی مخوف تبدیل می‌شود را کلا فراموش کرده است و میمون حلق آویز شده را نادیده می‌گیرد و همه عناصر مهم فیلم نادیده گرفته می‌شود تا آنابل برجسته شود، کلی وقت می‌گذارید و دوباره با همان کلیشه قبلی آنابل روبرو می‌شود:" یا آنابل روح شما را خواهد گرفت یا اینکه شما موفق به محدود کردن آنابل می‌شوید که علی القاعده کلیشه دوم محتمل تر است".

اولین گام گری داوبرمن در کارگردانی با شکست مطلق مواجه می‌شود. چون کارگردان علاوه بر افزایش ضریب تهییج در فیلمنامه، وظایف کارگردانی را نیز بر عهده دارد. داوبرمن برای فیلم ترسناک ماوراء طبیعی امروز به یک ماشین ترفند‌های کلیشه‌ای تکیه می‌کند. در سکانس دوم فیلم  یک ماشین که خراب شده  را جلوی قبرستانی می‌گذارد و مه را افزایش می دهد. به هر حال هر کارگردانی موتیف نمایشی آشنایی را دوست دارد، جیرانی کارگردانی ایرانی عاشق نمایش باران است، در وسط تابستان و داوبرمن عاشق فضای مه‌آلود. به نظر می رسد وارنز خانه ای را انتخاب کرده است که مانند یکی از خانه های خالی از سکنه که معمولاً از آنها تحقیق می‌کنند، طراحی و تزئین شده است، تکمیل کفپوش‌های کف، نورپردازی غیرقابل اعتماد ، صلیب هایی که روی روی دیوار وارونه می افتد که لذت بردن از تجربه بصری را غیر ممکن می‌کند. از همه بدتر، فیلمنامه‌ای است که هیچ  عناصر هیجان انگیز و تکان دهنده در آن وجود ندارد. در داخل خانه خالی از سکنه، جودی و مری الن در تاریکی با یک چراغ قوه غیرقابل اعتماد، صداهای شبیه دستگاه آرد سوخاری را دنبال می‌کنند. البته مری الن نیز دارای آسم است که این امر باعث تسهیل در لحظه واجب زمانی می‌شود که شخصی مجبور شود خود را در معرض خطر قرار دهد تا استنشاق خود را بهبود بخشد.

با توجه به غیبت زودهنگام اد و لورن و اجراهای سرد ویلسون و فارمیگا، قسمت سوم آنابل هیجان‌انگیز آغاز نمی‌شود و پس از ناپدید شدن وارن، حفظ چالش آنابل به مسیرهای روایی تازه نمی‌رود. وقتی سرانجام در صحنه‌های پایانی به فیلم باز می‌گردند، مشخص است که روایت ذره‌ای از نقطه  صفر حرکن نکرده است.

جای تاسف است اما اغلب آثار مرتبط با فیلم احضار، از جمله آنابل، روی شخصیت های مونث، از زن کامل تا کودکان خردسال تا زنان بالغ تمرکز می‌کند، در حالی که مردان شکلی سایه‌وار و غیرموثر در مجموعه احضار دارند. شخصیت‌های مسخره یا عاشقانه، هر از گاهی، از یک دیدگاه یک زن، زنانه تر دیده می‌شود.

قسمت سوم آنابل به راحتی بهترین بدترن پایان برای این سه گانه است وافزودنی‌های نمایشی بهتری در سوم سوم فیلم موجود نیست، داوبرمن به اندازه کافی برای کارگردانی شایسته نیست  و سه دختری که نقش اصلی را بر عهده دارند، استعداد آشکاری از خود بروز نمی‌دهند. به هر حال موج سینمایی‌های سریالی غیر از تولیدات چیپس و پفکی مارول یکی از بلایای اصلی تولیدات هالیوودی است.  

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: سینمای جهان دانستنی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۹۷۴۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبریز گردشگرپذیر می شود/ احیای خانه های تاریخی در دل شهر

خبرگزاری مهر، گروه استان ها- جهانبخش احمدیان؛ خشت خشت تبریز، تاریخی مصور و مجسم از این کهن‌شهر، جمعیت، فرهنگ و هویت آن است. از چتر سرخ‌فام عینالی بر سر شهر تا فیروزه‌های مسجد کبود و بلندای ارک و عمارت ساعتی که هنوز هم صدای زنگ آن گذر زمان را به یاد مردمان می‌اندازد. می‌توان تاریخ را دوباره در تبریز زندگی کرد. هنوز هم می‌توان از برج یانقین بر نقاط مختلف شهر احاطه داشت و در ارک سنگر گرفت.

هر چند دست روزگار و سهل‌انگاری برخی ازدستگاه‌های متولی موجب تخریب بخش بزرگی از تاریخ این شهر شد ولی هنوز هم در گوشه و کنار شهر و به خصوص بافت مرکزی آن، شاهد خودنمایی بناهای تاریخی با همان سبک و سیاق مکتب معماری تبریز و معماری ایرانی و اسلامی هستیم.

قدمت، اصالت و حفظ بافت اصلی برخی از بناها و اماکن تاریخی تبریز همچون بزرگترین بازار مسقف جهان و مجموعه ربع رشیدی، موجب ثبت جهانی آنها شده و برخی از آنها همچون مسجد کبود در فهرست انتظار برای ثبت جهانی قرار دارند. در کنار آن بسیاری از خانه‌های تاریخی و مساجد قدیمی شهر همچون موزه قاجار، موزه آذربایجان، مقبره الشعرا، مسجد جامع تبریز، مسجد استاد شاگرد، یخچال صادقیه، یخچال له‌له بیگ و… نیز ثبت ملی شده‌اند که می‌تواند نگرانی و دغدغه فرهنگ‌دوستان و علاقمندان به تاریخ، هویت و اصالت این منطقه را از دست‌یازی افراد سودجو رفع کند.

در کنار نهادهای متولی شناسایی، حفظ و نگهداشت میراث تاریخی و فرهنگی شهر، شهرداری تبریز در راستای رفع دغدغه‌های شهروندان و پاسداشت فرهنگ، هویت و تاریخ این شهر اقدام به تملک، مرمت و پیشگیری از تغییر کاربری اماکن تاریخی کرده است.

عمارت ساعت، خانه هنر یا انجمن شهر، خانه علی موسیو، خانه ختایی، خانه نیکدل، خانه کلکته‌چی، خانه باقرخان، خانه استاد شهریار، یخچال صادقیه، حمام نوبر و بسیاری از اماکن و خانه‌های تاریخی و محورهای گردشگری امروزه در تملک شهرداری تبریز است که کاربری‌های این اماکن، موزه، یا فرهنگی و هنری است.

در کنار این تملک اماکن و خانه‌های تاریخی شهر، شهرداری تبریز همچنین اقدام به مرمت و بازسازی مجموعه‌های گردشگری، تاریخی و فرهنگی مقبره‌الشعرا، خانه ستارخان، مجموعه دو کمال و … کرده است. هرچند ساماندهی میراث فرهنگی شهر جزو ماموریت‌های اصلی شهرداری تبریز نیست، ولی شهرداری تبریز در رفع دغدغه مردم تبریز در قبال میراث فرهنگی را اولویت کاری خود می‌داند که در این مقال نگاهی به برخی اقدامات شهرداری تبریز در حوزه احیای خانه‌های تاریخی و احداث پیاده‌راه و تکمیل محورهای گردشگری در بافت مرکزی شهر در ۲ سال گذشته می‌پردازیم.

مقبره‌الشعرا، از مدفن ۴۰۰ شاعر و عارف تا پلازای شهری

مقبره‌الشعرا یکی از جاذبه‌های مهم توریستی و گردشگری تبریز و مدفن بیش از ۴۰۰ شاعر و عارف از جمله شهریار، خاقانی، ثقه‌الاسلام، قطران تبریزی و … است که هر ساله در فصل گردشگری و ایام نوروز میزبان میهمانان داخلی و خارجی می‌شود.

ضلع شمالی این مجموعه شهریور سال ۱۴۰۱ با هشت هزار مترمربع مساحت و با هزینه ۲۵ میلیارد تومان تکمیل و به بهره‌برداری رسید که در ادامه عملیات اجرای سنگفرش بهسازی و مناسب سازی صحن جنوبی مرکزی مقبره الشعرا، ضلع شرقی، غربی و جنوبی پیرامون موزه احد حسینی به مساحت ۵ هزار متر مربع استفاده از سنگ اسپراخون و همچنین ترکیبی از سنگ قرمز آذرشهر و سنگ کوبیک و مطابق با معماری مقبره‌الشعرا اجرایی شده است.

همگون‌سازی معابر پیرامون مجموعه مقبره‌الشعرا، ساماندهی ورودی این مجموعه، حذف انواع موانع فیزیکی و بصری، حصارزدایی و حذف نرده‌های محوطه پارک، کاشته شدن گونه‌های مختلف گیاهی همچون کاج سیاه، سرو، اقاقیا، نارون و دیگر گونه‌های گیاهی در محوطه این مجموعه، ساماندهی سیستم‌های نورپردازی، تعمیر نیمکت‌ها و فضای سبز از دیگر اقداماتی است که شهرداری تبریز در راستای توسعه این مجموعه انجام داده است.

شهرداری تبریز در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۱۰ میلیارد تومان در مجموعه مقبره‌الشعرا هزینه کرده است که در سال جاری نیز تکمیل آبنمای مویکال و احداث سوغات‌سرای مقبره‌الشعرا را در دستور کار دارد.

باغ‌موزه ستارخان، قطب جدید گردشگری تبریز

تملک املاک پیرامونی خانه ستارخان و تبدیل آن به فضای سبزو احداث باغ‌موزه ستارخان یکی از پروژه‌های هویتی شهرداری تبریز است که عملیات اجرایی آن امسال به اتمام می‌رسد.

در فاز اول پروژه مجموعه فرهنگی تاریخی و گردشگری باغ موزه ستارخان، تملک ۸ ملک با هزینه ای بالغ بر ۲۰۰ میلیارد ریال و در راستای حفظ و هویت افزایی خانه های تاریخی صورت می‌گیرد که با آزادسازی ششمین ملک، تملک دو ملک باقیمانده در مراحل پایانی قرار گرفت و به زودی عملیات عمرانی این مجموعه آغاز می‌شود.

این پروژه جزو طرح های مهم عمرانی تبریز محسوب می‌شود که با پیگیری شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر در این دوره مدیریت شهری قابل بهره برداری خواهد بود و پس از افتتاحش شاهد حضور گردشگران داخلی و خارجی در باغ موزه ستارخان خواهیم بود.

طرح فاخر باغ موزه خانه تاریخی ستارخان و با همکاری دانشکده معماری دانشگاه هنر اسلامی و معاونت شهرسازی شهرداری تبریز تدوین شده، محوطه سازی و طراحی باغ ایرانی ایجاد می شود.

احیای خانه باقرخان، سنگر مشروطه‌خواهان تبریزی

تملک و احیای خانه باقرخان یکی از پروژه‌های هویتی شهرداری تبریز است که تملک خانه اصلی و اراضی مجاور آن انجام گرفته و به زودی عملیات اجرایی آن آغاز می‌شود.

احداث پارکی با مساحت پنج هزار متر مربع در مسیر منتهی به این خانه، سنگفرش مسیر منتهی به این خانه و اتصال آن به خیابان شهید رضانژاد برنامه شهرداری تبریز در احیای این خانه تاریخی است.

شهرداری تبریز ۹۰ میلیارد تومان برای تملک و اراضی اطراف آن هزینه کرده است که در صورت حمایت دولت عملیات اجرایی آن تسریع می‌یابد.

جانی دوباره در کالبد خانه‌ی تاجران چای کلکته

بن بست کلکته‌چی در محله‌ی راسته‌کوچه، تکه‌ای از تاریخ را در دل خود جای داده است. خانه تاریخی کلکته‌چی، یکی از خانه‌های تاریخی تبریز به شمار میرود که قدمت آن به دوره قاجاریه بازمی‌گردد. این خانه به خانواده‌ی کلکته‌چی، از تاجران بزرگ تبریز تعلق داشت که از یادگارهای آن‌ها می‌توان به کتابخانه‌ی کلکته‌چی در حیاط مسجد جامع اشاره کرد. ستون‌های گچ‌کاری‌شده و پنجره‌های رنگی خانه، نشان از قدمت و معماری تاریخی عمارت دارند.

با توجه به فرسودگی دیوار ها، ستونها و طاق و سقف خانه تاریخی کلکته چی، و به منظور احیاء دوباره این خانه تاریخی، عملیات مرمت این خانه تاریخی مطابق طرح و نقشه سابق این خانه، آغاز شده و به زودی شاهد تداوم مرمت دیوارها و سقف های تخریب شده این خانه، خواهیم بود.

مرمت خانه‌های تاریخی شهر گام بزرگ شهرداری تبریز در حفظ هویت شهری

در کنار تملک و احیای ابنیه تاریخی شهر، حفظ و نگهداشت میراث تاریخی و فرهنگی موجود نیز دغدغه بسیاری از علاقمندان این حوزه است. شهرداری تبریز در تعاملی مطلوب با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان، و با بهره‌گیری از نظر کارشناسان این سازمان، اقدام به مرمت خانه‌های تاریخی، یخچال‌های قدیمی، قنوات، مساجد و دیگر اماکن تاریخی شهر کرده است.

مرمت عمارت تاریخی ساعت، خانه نیکدل، خانه هنر، کتابخانه مسجد جامع تبریز، مقبره الشعرا، حیدر تکیه سی، یخچال صادقیه، له‌له بیگ، مدرسه دارالفنون تبریز، بازار و تیمچه‌های آن، سنگفرش بازار، باروی تبریز، خانه ختایی، مجموعه تاریخی و گردشگری ائل‌گلی و بسیاری از اماکن تاریخی، گردشگری و فرهنگی تبریز در دو سال اخیر توسط شهرداری تبریز و با نظر کارشناسی سازمان میراث فرهنگی مرمت و بازسازی شده‌اند.

جریان انسان‌محوری در دل تبریز

یکی از مصادیق زیرساختی برای تحقق شهر انسان‌محور، که علاوه بر زیبایی بصری شهری، موجب کاهش هزینه‌های مدیریت شهری می‌شود، سنگفرش معابر، به‌خصوص در بافت تاریخی شهر است که مرجع گردشگری تبریز محسوب می‌شود. مدیریت شهری تبریز در همین راستا اقدام به اجرای پروژه‌های انسان‌محور در معابر تاریخی بافت مرکزی شهر و همچنین مراکز پرتردد در سطح مناطق دهگانه کرده است. در کنار این موارد، پروژه‌های ویژه‌ای همچون میدان شهید بهشتی که با الهام از نقش و طرح‌های فرش تبریز، به بهترین شکل ممکن تبدیل به موازئیک فرش شده است.

پیاده‌راه‌ها در طراحی شهری یکی از مصادیق انسان محوری شهرها محسوب می‌شوند. تبریز تا پیش از این با دو پیاده‌راه تربیت و ولیعصر شناخته می‌شد که سال گذشته با احداث ۳ پیادراه "کوچه ثبت"، "کوچه کرباسی" و "کوچه دالان میرزا رضا" سرانه پیاده‌راه‌های شهری افزایش یافت و بر اساس گفته شهردار تبریز، در سال جاری هر منطقه شهرداری، مکلف به اجرای حداقل یک رشته پیاده راه شهری جدید است و اجرای این طرح در اولویت برنامه های عمرانی شهرداری قرار گرفته است.

علاوه بر پیاده‌راه های افتتاح شده، چندین طرح مشابه در مناطق مختلف شهری به ویژه محورهای تاریخی، فرهنگی و گردشگری تبریز در حال اجرا هستند که با اتمام مراحل اجرایی این طرح ها، چهره شهری تبریز در این مناطق با رویکرد انسان محور و ایجاد بسترهای جدید گردشگری شهری متحول خواهد شد.

عملیات بهسازی و احداث پیاده راه در هفت منطقه از مناطق شهرداری از جمله شهرداری منطقه هشت که بدلیل واقع شدن در منطقه تاریخی و گردشگری شهر تبریز در حال اجرا است که بیشترین تعداد ایجاد پیاده راه و سنگفرش نیز در این منطقه صورت می گیرد.

شهرداری تبریز در سال گذشته حدود ۹ هزار متر طولی پیاده راه و سنگفرش معابر در سطح مناطق شهر احداث کرده است.

میراث فرهنگی و تاریخی، هویت و شناسنامه شهرها و دایره‌المعارفی اجتماعی از زندگی مردمان این شهرها در سده‌های گذشته است. مرمت و بازسازی این اماکن تاریخی و همچنین ایجد بسترهای لازم جهت حضور مردم، چراغ راه توسعه شهرها است.‌

کد خبر 6092807

دیگر خبرها

  • تبریز گردشگرپذیر می شود/ احیای خانه های تاریخی در دل شهر
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • مهاجم آرسنال ستاره هالیوودی را غافلگیر کرد (عکس)
  • دراین موزه حسابی بچگی کنید | نوستالژی هایی که هیچ کجا پیدا نمی شوند
  • کشف معماری ۴۵۰۰ ساله در شرق ایران؛ یک خانه و کوچه‌اش پیدا شد!
  • (ویدئو) حضور ترسناک یک کورکودیل در حیاط یک خانه‌!
  • ببینید | حضور ترسناک یک کورکودیل در حیاط یک خانه‌!
  • ببینید | حضور ترسناک یک کورکودیل در حیات یک خانه‌!
  • استان مرکزی دارای بیکاری پنهان است