Web Analytics Made Easy - Statcounter

جای تاسف است اما اغلب آثار مرتبط با فیلم احضار، از جمله آنابل، روی شخصیت های مونث، از زن کامل تا کودکان خردسال تا زنان بالغ تمرکز می کند. ۰۵ آبان ۱۳۹۸ - ۰۱:۰۹ فرهنگی سینما و تئاتر نظرات - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم- ایمان هادی

قسمت اول فیلم «آنابل» یک مقدمه با بودجه کم، با سرعت فراوانی در دنبال فیلم احضار (The Conjuring‌) ساخته شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ظاهراً سازندگان نگران بودند که فیلم جدید را به موازات ادامه یافتن فیلم احضار بسازنند، در حالی که سلف آن هنوز در ذهن بینندگان تازه مانده ومولفان این مسئله را نادیده گرفتند.

فیلمنامه اولین قسمت اسپین‌آف احضار (آنابل) باید به اندازه نسخه اصلی قدرتمند می‌بود، اما آنابل فیلمی است که در آن بخش زیادی از زمان اجرای آن صرف یک عروسک خزنده و بی‌حرکت می‌شود و با میان نماهایی خسته کننده از صورت عروسک، فیلمبرداران مجبور می‌شوند در یک دورهمی خسته کننده از کلیشه‌های ترسناکی که بیشتر شبیه مجموعه‌های ترسناک دهه هشتاد میلادی است وام بگیرند، کفپوش‌های خزنده، یک آسانسور معیوب، یک تلویزیون استاتیک و پخش گزارش‌های مربوط به چارلی منسون و شخصیت‌هایی که کشف می‌کنند صداهای مرموز در تاریکی و البته عروسک‌های ناآرام در همه جا هست.

در نخستین فیلم احضار، وارن عروسک شر را در یک اتاق شیشه‌ای در اتاقی قفل می‌کرد و در ماه دو بار توسط یک کشیش از آن اهرمین زدایی {تبرک}  می‌شد. احضار که آنابل انشعابی از این اثر است یک کارآیی مؤثر داشت که توسط اد و لورن وارن (پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا)، محققان ماوراء الطبیعه دست به یک واقعیت‌گرایی می‌زد و موضوعات ماورالطبیعه را به مسئله‌ای تبدیل می‌کرد که تاثیر عمیقی بر تماشاگر می‌گذاشت.

اما در قسمت اول آنابل، کارگردان «جان آر لنونت» به جای برجسته‌ کردن شخصیت‌های انسانی، تعامل با یک عروسک بی‌حرکت را به کاراکترهای انسانی ترحیج می‌دهد که در قاب‌های ثابت تصاویر طولانی و ثابت از عروسک کارکرد، اثر بخشی و القای حس ترس از میان می‌رود. آنابل داستان اصلی عروسکی است، که هیچ فتنه هولناکی را نمی‌تواند رقم بزند. بازیگران بی‌استعداد فیلم در نقش زن و شوهر، «وارد هورتون» و «آنابل ویلز» نمی‌توانند اهمیت هولناک بودن عروسک را در میان خودشان جلوه دهند.

بر خلاف الگوی دیرینه بچه رزماری (Baby Rosemary)، با توجه آنابل وامدار الگوهای کلاسیک همان فیلم است اما پارانوئیدنمایشی در رگه‌هایش جریان ندارد و «ویلز» نیمی از استعداد «میا فارو» را ندارد. هنگامی که فیلم آغاز می‌شود، با جان مواجه می‌شویم که  تحصیل می‌کند تا بتواند به عنوان یک دکتر فعالیت کند و «میا»ی  باردار، نگران آینده است.

پس از چند جدل عاشقانه، آنابل را به او هدیه می‌دهد که صورت عروسک، جز یک ظاهر ترسناک افزوده دیگری برای فیلم به همراه ندارد. «میا» علاقه‌مندی خاصی به عروسک‌ها نشان می‌دهد، اما این علاقه فاقد وجوه نمایشی است و صرفا  آن‌ها را دوست دارد و در اتاق کودک کنار عروسک‌های دیگری  قرار می‌دهد. اما عروسک چندان زیبا نیست و پس از حمله شیطانی دختر همسایه به خانه آن‌ها که از اعضای گروه چارلز منسون هستند، دختر همسایه به آنابل، هنگام چسبیدن عروسک، گلوی خود را می‌برد. پس از آن، میا دیگر عروسک را نمی‌خواهد، با این اعتقاد که موجودی اهریمنی را عروسک جذب کرده، بنابراین جان عروسک  را دور می‌اندازد. اما عروسک دوباره به خانه آنان باز می‌گردد.

برای شروعی دیگر، آنها به یک آپارتمان جدید با کف چوبی نقل مکان می‌کنند و این باعث تعجب می‌شود که چرا شیاطین هرگز کسی را با فرش دنبال نمی‌کنند. میا به تدریج مسئله عروسک را می‌پذیرد و پذیرش این مسئله موجب می‌شود عروسک تقریبا مستهلک را در اتاق کودک جدیدشان (همیشه بهترین مکان برای یک عروسک شیطانی) دوباره به نمایش بگذارند. در خانه جدید، اتفاقات حیرت انگیز و ترسناکی برای میا شروع می شوند. عطف رویدادهای ترسناک از  انباری خانه، باشنیدن زمزمه‌هایی آغاز می‌شود و هیولایی دست او را زخمی می‌کند؛ میا  به سختی فرار می‌کند و با یک دیو سیاه در راه پله‌ها مواجه می‌شود. فیلم براساس کلیشه‌های ثابت فیلم‌های ترسناکی که به قدرت اراده و تاثیر فیزیکال شیطان در زندگی شخصیت‌ها می‌رود، معمولا روایتش را به صورت عمومی باید  از شخصیت یا شخصیت‌هایی خداناباور آغاز کند، اما بر خلاف رویه، شخصیت‌های فیلم خداناباور هستند، اما فیلم می‌خواهد ایمان به وجود شیطان را برای آنان تصدیق کند.

نکته جالب اینجاست که شوهر میا – جان – هیچ مردانگی درخوری برای تقابل با اهریمن از خود نشان نمی‌دهد و این گروه زنان هستند که بر اهریمن فائق می‌آیند، البته با قربانی شدن.

در خلاء نبود مرد، ورود صاحب یک کتابفروشی محلی، «اِوِلین»، (آلفره وودوارد) به زندگی میا در نوع خود بسیار جالب است. «اِوِلین» به میا کمک می‌کند و همچنین این دو در مورد این وقایع با کشیش محلی محبوب جان (تونی آمندولا) صحبت می‌کنند. اما گنگی روایت از همین بخش، موجب فرسایش دراماتیک فیلم می‌شود و در کالبد عروسک فقط روحی شیطانی آنابل نیست، بلکه شیطان قرار دارد که همین مسئله به مضحکه شدن فیلم دامن می‌زند. این روزها در هالیوود فیلم‌های ترسناک بی شماری ساخته می‌شود و خط تولید چنین آثاری یادآور دهه هشتاد میلادی است. اما اشکال بزرگ این است که اغلب آن‌ها  از کلیشه‌های معین و مشخص بسیار بهره می‌برند و آنها را با روش‌های غیرمطمئن و غیرماهرانه به کار می‌گیرند. (The Conjuring) که آنابل اثری مشتق شده از آن است، یک نمونه اصلی از اقیانوسی از فرم و ساختار فیلم‌های ترسناک بدنه هالیوود است.

در اغلب آثاری با ساختار و محتوای آنابل ترسناکی قدر مسلم خود اهریمن واقعی یعنی شیطان حضور مستقیم ندارد. مثلا در نمونه آشکار جن گیر، اهریمنی به نام پازوزو، کالبد دخترک را تسخیر می‌کند از سوی دیگر  یک شیء بی‌جان نمی‌تواند بار فیلم را به دوش بگیرد. مولفان برای پر کردن صحنه ها، به عروسک، ظاهر فزاینده ترسناک و اشیای غیرقابل تحرک در پیش زمینه فوق العاده نزدیک یا خارج از قاب تکیه می‌کنند. مولف در اینجا به هیچ وجه زحمت نمی‌کشد تا چرخش جدیدی را در رخدادهای ترسناک ایجاد کند و کوچکترین تغییری در  سبک و یا زاویه دید را نشان نمی‌دهد. شخصیت‌ها و موقعیت‌های آن جمع و جور نیستند و با تنبلی کنار هم قرار گرفته اند و همه با روشی قابل پیش بینی بازی می‌کنند. با این حال غذای مخاطب هالیوود کلیشه است و استفاده از تمامی کلیشه‌های ساخت قسمت دوم را محقق می‌کند.

*قسمت دوم؛ آنابل: خلقت

در  فیلم «آنابل: خلقت»، دختر جوان یتیمی به نام «جنیس» همراه با چند یتیم دیگر و یک راهبه، وارد یک خانه خانه‌ای مجلل و منزوی شده به دور از اجتماع شهری می‌شوند. این خانه  متعلق به زن و شوهری است که سالها قبل دختر خود را از دست داده‌اند.

در همان ابتدای ورود این گروه، جنیس روح دختر صاحبان خانه را می‌بیند که از پنجره بیرون می‌رود و به شیشه ضربه می‌زند و از او سئوال می‌کند: "آیا به من کمک خواهی کرد؟" جنیس" وحشت می‌کند. در همین حال، مخاطبان، به جای اینکه واکنشی توام با ترس داشته باشند، به خنده می‌افتند. آیا با استفاده از صحنه‌های تاریخ مصرف گذشته و تکرار شده در قسمت دوم، قرار است که داستان مبدا آنابل مطرح شود، آن هم با خانه متروکه و خالی از سکنه مستقل، در یک منطقه روستایی در دهه 1950 آمریکا.

دوازده قبل از ورود یتیمان به این خانه، عروسک سازی با نام ساموئل مولینز (آنتونی لَپاگلیا) و همسرش استر (میراندا اِتو) دختر خود (سامارا لی) را در یک حادثه غم انگیز از دست داده‌اند و پس از مدت زمانی از روی خیرخواهی درب‌های خانه خود را به روی «خواهر شارلوت» (استفانی سیگمن) و شش نفر دختر یتیم باز می‌کنند. ساموئل سرگرم گارهای خویش است، در حالی که استر(همسرش) در بستر و به طرز مرموزانه‌ای پشت یک ماسک چینی قرار دارد. دو یتیم  یعنی جنیس (تالیثا بتمان) که در حال بهبودی از بیماری فلج اطفال است با لیندا (لولو ویلسون)، دوستی عمیقی دارند و به طور  مشخص، مانند دوستان میانسال با یکدیگر صحبت می‌کنند. جنیس هنگام شب در کاوش در خانه مولینز، عروسک خزنده آنابل را پیدا می‌کند که در کمد قفل شده نگهداری می‌شود و  دیوارهای آن با صفحات کتاب مقدس روکش شده است. همانطور که ممکن است تصور کنید، باز کردن درب کمد شیطان موجود را رها می‌کند.

اگر «آنابل: خلق» مستحق اعطای نظر مثبتی هم باشد، باید در این واقعیت متمرکز شد که بر خلاف قسمت اول  آنابل زمان زیادی را صرف یک عروسک بی‌حرکت نمی‌کند. کارگردان دیوید اف. سندبرگ (Lights Out 2016 با عنوان ترجمه در تاریکی) و گری داوبرمن فیلمنامه نویسان با این عروسک به عنوان عنصری روایی، شکننده‌تر رفتار می‌کنند. از این گذشته، شخصیت پاتریک ویلسون در احضار ( The Conjuring ) به ما می‌گوید آنابل هرگز به تنهایی کاری انجام نمی‌دهد و  همیشه  یک روح شیطانی بوده یا به تعبیر خود فیلم  روح گرسنه و ارواح  از آنابل برای انجام نیت پلید خود استفاده می‌کنند. اما بر خلاف تئوری بنا گذاشته در فیلم اول، ما در پشت عروسک انگشتهای سیاه و شبیه حیوانی را می‌بینیم که ناخن های ناپسندش از تاریکی خارج می‌شود. سایه‌هایی که مانند مایع حساس حرکت می‌کند. چشمهای درخشان در شب؛ و یک مترسک کابوس که ما فقط می دانیم در بعضی از نقاط زنده می‌شود.

خانواده مولین قبلاً با دخترشان با تکه‌های کاغذی  برای او نوعی  بازی خاصی را انجام می‌دادند. جنیس تکه‌هایی از کاغذ را می‌یابد که سرنخ هایی به جا می‌گذارد. روی اولین نت یادداشت شده نوشته است: "مرا پیدا کن"، که منجر به ورود اجتناب ناپذیر و ناخوشایند یک سرنخ دیگر می شود و روی آن نوشته شده "شما من را پیدا کردید". در حالی که چنین بازی‌های کودکان در گونه وحشت رایج است و در حتی در احضار ((The Conjuring از یک بازی کف زدن) استفاده شد. این فیلم به خیلی فیلم "یتیم خانه" شبیه است و هر چه فیلم بیشتر پیش می‌رود، تردیدها از میان می‌رود و با نشانه‌های آشکاری که در ادامه بدان خواهیم پرداخت، می‌توانیم روی این مسئله صحه بذاریم که فیلم یتیم‌خانه در قالب قسمت دوم آنابل ساخته شده است.

ضمن اینکه ساندبرگ هیچ خلاقیتی برای استفاده از جغرافیای فیلم، مخصوصا مکانهای غنی اطراف خانه که جو ترس را خلق می‌کنند، تپه‌های وسیع اطراف خانه که احساس انزوا را دامن می‌زند، استفاده‌های نادرستی می‌کند، صرفا یک چاه آب در اطراف خانه وجود دارد که موقعیتی مشابه  فیلم حلقه است. شخصیت‌ها و موقعیت‌های موجود در «آنابل: خلقت» از نظر عاطفی توخالی هستند و در بهترین حالت، به صحنه‌های ظاهرا وحشتاک فیلم بیشتر می‌خندیم.

قسمت سوم:آنابل به خانه می‌آید

«گری دابرمن»، سه گانه مجموعه آنابل را به نگارش درآورده است. البته نگارش فیلمنامه «راهبه» از مجموعه ترسناک احضار را نیز او برعهده داشته است و پس از عدم توفیق دو قسمت قبلی، برای قسمت سوم آنابل علاوه بر نویسندگی، کارگردانی فیلم را بر عهده می‌گیرد. نوعی طمع سینمایی در میان ایرانی‌ها وجود دارد که به هالیوود هم سرایت کرده است. کارگردانی که فیلمی را تاکنون در مقام کارگردان نساخته است، ناگهان تصمیم می‌گیرد قسمت سومی فیلمنامه‌ای را که به نگارش درآورده کارگردانی کند. دابرمن که به شخصیت‌های اصلی احضار بسیار علاقه دارد، قصه را به جایگاه نخست خود، آنطور که در فیلم احضار دیده بودیم، بازمی‌گرداند تا با رجعت به شخصیت‌های احضار، از داده‌های نمایشی آن فیلم به صورت بهتری استفاده کند. 

آنابل در قفسه‌ای در کنار سایر ادوات شیاطنی عتیقه خانواده  وارن (پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا) ابتدا توسط کشیش متبرک می‌شود و سپس  در قفسه‌ای شیشه قرار می‌گیرند. وارن‌ها همه اشیاء  نفرین شده را در این اتاق قرار داده و یک کشیش با آب مقدس آنان را متبرک می‌کند.

هفت فیلم از مجموعه‌ احضار، دنباله‌ها، اسپیناف‌ها ساخته شده است. بعد از دو فیلم قبلی آنابل محو، سازندگان همچنان اثبات کرده‌اند که  از این عروسک خسته نشده‌اند و تا جایی که امکان دارد سعی دارند با چند صحنه کلیشه‌ای و کپی کردن الگوهای فیلم‌های ترسناکی که در گذشته ساخته شده، دکان چند نبش فیلم احضار را سرپا نگاه دارند و البته ساده‌ترین  راه برای اینکه فیلم در سراسر دنیا بفروشد این است که فیلم‌ها موقعیت‌های تین‌ایجری خلق کند  و المان‌های دوست داشتنی این طیف سنی را در فیلم بگنجانند.

داستان  در دهه 1970 اتفاق می‌افتد، و وارن‌ها  پیش از عزیمت به یک سفر کاری، فقط به صورت خلاصه‌ای در مقدمه فیلم ظاهر می‌شوند. دخترشان جودی وارن (مکینا گریس) - نوجوانی آشفته است که نمی‌تواند با همکلاسی‌های خود در مدرسه به خوبی ارتباط برقرار کند. این نخستین موتیف نمایشی برای جذب تین‌ایجرهاست، دختری که در ارتباط با پسران دچار مشکلات رفتاری است و نوجوانی که به خاطر شغل خطرناک پدر و مادرش، توسط همکلاسی‌هایش طرد می‌شود.

او قرار است برای مدتی  با مری الن (مدیسون آیزمن) یک کودک پرستار قابل اعتماد تنها بماند. دانیلا (کیتی سریف)، دوست مری الن، اخیراً پدر خود را در یک تصادف غم انگیز اتومبیل از دست داده است. او امیدوار است با راه یافتن به خانه مرموز وارن‌ها با وی تماس بگیرد.

 

نادیده گرفتن و علائم هشدار دهنده ناخوشایند در مورد محفظه‌نگهداری آنابل در این فیلم فاجعه بوجود می‌َآورد اما بسیار جالب است که در میان تمامی اشیا شیطانی که در خانه وارن نگهداری می‌شود، آنابل از همه قدرتمند تصویر می‌شود و مخاطب مجموعه چندین قسمتی احضار، حالا باید نگران عروسک بی‌حرکتی باشد که در قسمت‌های قبلی به جای وحشت از صورت او بارها به این تجسدها و ارائه‌های غیرابتکاری فیلم خندیده اند. خط روایی قصه خیلی زود مشخص می شود و دانیلا (کیتی سریف) وارد اتاق نگهداری اشیاء شیطانی می‌شود.

با این حال  در این فیلم باید به خودمان القا کنیم که قرار است فقط از  آنابل بترسیم و  باید نگران عروسک شیطانی باشیم.  همانطور که لورن وارن  در مقدمه ابتدایی فیلم اشاره می‌کند،" عروسک " چراغی برای ارواح دیگر است.

یعنی در این اتاق شیطانی دیگری نباید مراقب هل هود باشیم، نباید مراقب هیولا مه مانند گرگ باشیم؟!  مضحک‌تری جای فیلم این است که زره سامورایی شیطانی در یک صحنه فیلم نقش آکساسوار را دارد، نویسنده لباس عروسی نفرین شده‌ای که هر کس  آن را بپوشد به قاتلی مخوف تبدیل می‌شود را کلا فراموش کرده است و میمون حلق آویز شده را نادیده می‌گیرد و همه عناصر مهم فیلم نادیده گرفته می‌شود تا آنابل برجسته شود، کلی وقت می‌گذارید و دوباره با همان کلیشه قبلی آنابل روبرو می‌شود:" یا آنابل روح شما را خواهد گرفت یا اینکه شما موفق به محدود کردن آنابل می‌شوید که علی القاعده کلیشه دوم محتمل تر است".

اولین گام گری داوبرمن در کارگردانی با شکست مطلق مواجه می‌شود. چون کارگردان علاوه بر افزایش ضریب تهییج در فیلمنامه، وظایف کارگردانی را نیز بر عهده دارد. داوبرمن برای فیلم ترسناک ماوراء طبیعی امروز به یک ماشین ترفند‌های کلیشه‌ای تکیه می‌کند. در سکانس دوم فیلم  یک ماشین که خراب شده  را جلوی قبرستانی می‌گذارد و مه را افزایش می دهد. به هر حال هر کارگردانی موتیف نمایشی آشنایی را دوست دارد، جیرانی کارگردانی ایرانی عاشق نمایش باران است، در وسط تابستان و داوبرمن عاشق فضای مه‌آلود. به نظر می رسد وارنز خانه ای را انتخاب کرده است که مانند یکی از خانه های خالی از سکنه که معمولاً از آنها تحقیق می‌کنند، طراحی و تزئین شده است، تکمیل کفپوش‌های کف، نورپردازی غیرقابل اعتماد ، صلیب هایی که روی روی دیوار وارونه می افتد که لذت بردن از تجربه بصری را غیر ممکن می‌کند. از همه بدتر، فیلمنامه‌ای است که هیچ  عناصر هیجان انگیز و تکان دهنده در آن وجود ندارد. در داخل خانه خالی از سکنه، جودی و مری الن در تاریکی با یک چراغ قوه غیرقابل اعتماد، صداهای شبیه دستگاه آرد سوخاری را دنبال می‌کنند. البته مری الن نیز دارای آسم است که این امر باعث تسهیل در لحظه واجب زمانی می‌شود که شخصی مجبور شود خود را در معرض خطر قرار دهد تا استنشاق خود را بهبود بخشد.

با توجه به غیبت زودهنگام اد و لورن و اجراهای سرد ویلسون و فارمیگا، قسمت سوم آنابل هیجان‌انگیز آغاز نمی‌شود و پس از ناپدید شدن وارن، حفظ چالش آنابل به مسیرهای روایی تازه نمی‌رود. وقتی سرانجام در صحنه‌های پایانی به فیلم باز می‌گردند، مشخص است که روایت ذره‌ای از نقطه  صفر حرکن نکرده است.

جای تاسف است اما اغلب آثار مرتبط با فیلم احضار، از جمله آنابل، روی شخصیت های مونث، از زن کامل تا کودکان خردسال تا زنان بالغ تمرکز می‌کند، در حالی که مردان شکلی سایه‌وار و غیرموثر در مجموعه احضار دارند. شخصیت‌های مسخره یا عاشقانه، هر از گاهی، از یک دیدگاه یک زن، زنانه تر دیده می‌شود.

قسمت سوم آنابل به راحتی بهترین بدترن پیایان برای این سه گانه است وافزودنی‌های نمایشی بهتری در سوم سوم فیلم موجود نیست، داوبرمن به اندازه کافی برای کارگردانی شایسته نیست  و سه دختری که نقش اصلی را بر عهده دارند، استعداد آشکاری از خود بروز نمی‌دهند. به هر حال موج سینمایی‌های سریالی غیر از تولیدات چیپس و پفکی مارول یکی از بلایای اصلی تولیدات هالیوودی است.   

انتهای پیام/

R1439/P/S4,34/CT4 واژه های کاربردی مرتبط سینمای جهان هالیوود

منبع: تسنیم

کلیدواژه: سینمای جهان هالیوود سینمای جهان هالیوود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۹۰۲۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جشنواره «عروسکخونه» برگزیدگان خود را شناخت/ تجلیل از حسن دادشکر و عادل بزدوده

آیین اختتامیه دومین جشنواره نمایش عروسکی تلویزیونی «عروسکخونه» عصر روز شنبه؛ ۸ اردیبهشت در سالن همایش‌های برج میلاد و با حضور برگزارکنندکان جشنواره و البته با تاخیری دو ساعته برگزار شد.

در این مراسم محمد بحرانی، محمد لقمانیان، مریم سعادت، عادل بزدوده، وحید جلیلی حسن دادشکر، وحید آقاپور، هومن حاج‌عبدالهی، رضا فیاضی، ماشاالله شاه‌مرادی و ساقی زینتی حضور داشتند.

در ابتدای مراسم پس از قرائت آیاتی از کلام الله مجید و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، حامد مدرس؛ مجری برنامه روی صحنه آمد و ضمن عرض سلام و خوشامدگویی گفت: همزمان در بستر سامانه شاد نیز این برنامه پخش می‌شود. این جشنواره از این نظر که مربوط به کودکان است از اهمیت بیشتری برخوردار است. اعتمادی که مسئولین رسانه از جبلی تا معاونت سیما به این جشنواره داشتند حائز قدردانی است. خیلی جالب ایت که در عرض دو دوره این جشنواره به قدری کار خود را خوب انجام داده که تبدیل به یکی از معتبرترین جشنواره عروسکی ایران زمین شده است.

پس از صحبت‌های مجری برنامه، نمایشی از کودکان شرکت کننده در جشنواره اجرا شد و سپس فاطمه امینی (خاله گلی) به همراه عروسک گودرز با روی صحنه آمدند و با اجرای برنامه‌ای کوتاه میزبان کودکان حاضر در سالن بودند. 

امیدوارم از سال آینده این جشنواره را بین‌المللی کنیم

در ا‌دامه مراسم محسن برمهانی؛ معاون سیما رسانه ملی روی صحنه آمد و طی صحبت‌هایی گفت: ضمن عرض سلام خدمت شرکت‌کنندگان در این مراسم باشکوه، از کسانی که این رویداد را برای دومین سال برگزار کردند، تشکر میکنم. این اتفاق مهمی است در دوره‌ای که تولید محصولات کودکان و نوجوانان بیشتر به حوزه انیمیشن روی آورده و خیلی جا‌ها کار‌های عروسکی فراموش شده، اما گرفتن زیر بغل این گونه محتوای کودک بسیار کار باارزشی است.

وی ادامه داد: حضور و برگزاری یک رویدادی که در دومین سال خود ۲۰ میلیون نفر به آن رای داده اند جای خوشحالی دارد. امیدواریم در سال‌های آینده این اتفاق بزرگتر و باشکوه‌تر برگزار شود و امیدوارم از سال آینده این جشنواره را بین المللی کنیم چراکه چنین جشنواره عروسکی در منطقه نداریم. این جشنواره جای خوبی ایستاده است و در نهایت به نیابت از رییس سازمان صدا و سیما که به خاطر یک موضوع کاری پیش بینی نشده نتوانستند به این مراسم بیایند تشکر می‌کنم.

در ادامه گروه موسیقی روی صحنه آمدند و قطعاتی را برای کودکان و مهمان‌های حاضر در سالن اجرا کردند.

بازیگران تئاتر «کی بود، کی بود، من نبودم» برگزیدگان بخش بازیگری

در این بخش محسن برمهانی، وحید آقاپور، مهدی صبایی روی صحنه آمدند تا جوایز بخش بازیگری را اهدا کنند. در این بخش هیات داوران متشکل از رضا مهدی زاده، فاطمه کریمخانی، امیر سلطان احمدی، سمیه عبدالله زاده، آرش مصطفایی، فاطمه امینی، حسین نعیمی ذاکر، سارا روستاپور و محمد بحرانی اعلام شدند و بعد از اعلام نامزد‌های بخش بازیگری جایزه اصلی این بخش به بازیگران تئاتر «کی بود، کی بود، من نبودم» اهدا شد.

سپس نمایشی با صدای لالایی و با عنوان «پرواز فرشته‌ها» و با محوریت کودکان فلسطینی اجرا و تصاویری از برگزیدگان پویش «پرواز فرشته‌ها» پخش شد.

محمدصادق باطنی: می‌خواستیم عروسک‌ها را به تلویزیون برگردانیم

محمدصادق باطنی؛ مدیر شبکه کودک روی صحنه آمد و طی صحبت‌هایی بیان کرد: تک تک شما قدم روی چشم‌های بنده گذاشتید که به جشن تشریف آوردید. در این جشن «عروسک‌ها» زبان مشترک ما و کودکان و سرزمین خیال هستند. مدتی این عروسک‌ها کمرنگ شده بودند، اما تمام تلاش برگزارکنندگان جشنواره برگرداندن عروسک‌ها بود که برای نسل جدید خاطره بسازند.

وی افزود: آرایی که در این جشنواره ثبت شد برای ما انگیزه داشت تا پرقدرت‌تر این جشنواره را ادامه دهیم. از مجموعه شاد کمنونم که با تمام قوا پای این جشنواره ایستاد. از کانون پرورش فکری کودکان و‌نوجوانان تشکر می‌کنم. از شهرداری تهران که میزبان این برنامه را برعهده گرفتند نیز قدردانی میکنم.

حسن دادشکر: تئاتر کودک فقط برای سرگرمی نیست!

پس صحبت‌های مدیر شبکه کودک، مراسم تقدیری برای حسن دادشکر؛ بازیگر، نویسنده و کارگردان آثار کودک برگزار شد که رضا فیاضی، وحید جلیلی، هومن حاجی‌عبداللهی و مریم سعادت روی صحنه آمدند تا از حسن دادشکر تجلیل کنند.

حسن دادشکر طی صحبت‌هایی گفت: از توجهی که به برگزاری مراسم شده، تشکر می‌کنم. واقعیت این است که کار من چیزی جز وظیفه نبوده است. از سال ۱۳۵۰ با دیدن یک نمایش عاشق کار کودک شدم و پس از دوران دانشجویی این راه را ادامه دادم به این امید که نسل‌هایی را برای آینده کشورم تربیت کنم. تئاتر کودک فقط برای سرگرمی نیست بلکه پایه اصلی و فرهنگ‌ساز است و تحول ایجاد میکند. من هر کجا تریبونی بوده ابراز کرده ام که در سطح کشور کار‌هایی از کودک داریم که ملغمه‌ای از جیغ و هورا کشیدن است! چرا در تلویزیون همه مجریان مثل هم کار می‌کنند چرا خلاقیت هنری در آن نیست و چرا همه از بچه‌ها می‌خواهند جیغ و هورا بکشند!

وی افزود: این که می‌گویید «دارید خسته می‌شوید» عرایض بنده را تایید می‌کند. اگر هنری دارید پس کسی از آن خسته نمی‌شود. به عنوان یک علاقه‌مند از مسئولان تلویزیون خواهش میکنم فرمول جیغ و هورا را اصلاح کنند. من خدمتگذار بچه‌های این مراسم هستم. از تلویزیون و مسئولان و «عروسکخونه» به سهم خود تشکر می‌کنم. از همه همکاران و پیشکسوتان که در این جمع حضور دارند تشکر می‌کنم. ما نسلی بودیم که جز خدمت به فرهنگ و هنر کار دیگری نکردیم.

پس از صحبت‌های حسن دادشکر از اون تقدیر شد و سپس مراسم تقدیری دیگری برای عادل بزدوده؛ بازیگر برگزار شد. 

مریم سعادت در مورد عادل بزدوده صحبت کرد و گفت: ما صد سال با هم کار کردیم، اما واقعا وقتی به آن فکر میکنم در حال حاضر خاطره‌ای به یاد نمی‌آورم جز یک رفاقت سی، چهل ساله چیزی به خاطرم نمی‌آید.

عادل بزدوده: بیشتر عمرم را با عروسک‌ها زندگی کرده‌ام 

عادل بزدوده نیز اذعان داشت: من بیشتر عمرم را با عروسک‌ها زندگی کرده‌ام. زمانی که قرار بود موجودی ساخته شود که بعد‌ها اسم آن «زی‌زی گولو، آسی پاسی، دراکولا، تا به تا» شد، ما اولین سکانس‌ها را که کار میکردیم اسم انتخاب شده بود و تنها کسی که می‌توانست اسم او را به خوبی ادا کند مانی ۸ ساله بود که تعجب همه ما را برانگیخت.

محمد لقمانیان: با عروسک‌ها می‌توان حرف‌های بزرگی زد

در ادامه مراسم پس از اجرای نمایش زورخانه‌ای کودکان، مجری برنامه از محمد لقمانیان دعوت کر و این عنرمند پس از اینکه با عروسک «آقای بی‌چشم‌ورو» روی صحنه آمد گفت: خوشحالم که امشب اینجا هستم. محمد لقمانیان یک عروسک‌گردان هستم. صدا پیشه بچه فامیل دور و عروسک‌گردان فامیل دور هستم. امروز می‌خواهم راجع به عروسک‌ها صحبت کنم. عروسک‌گردانی در ایران شغل عجیبی است، اما به هر حال کسی از یک راهی باید نان دربیاورد و ما هم از عروسک‌ها نان درمی‌آوریم. قصدم این است که بگویم با عروسک‌ها می‌توان حرف‌های بزرگی زد. 

وی ادامه داد: عروسک‌ها خیلی کار‌ها می‌توانند انجام دهند مثلا می‌توانند نفس بکشند. می‌توانند حرف بزنند. حتی می‌توانند ببینند. عروسک‌ها تا اندازه‌ای بامزه و‌ساده هستند که می‌توانند حرف‌هایی را بزنند که ما آدم بزرگ‌ها جرات بیان آنها را نداریم.

برگزیدگان دومین جشنواره «عروسکخونه» معرفی شدند

برای اهدای جوایز، ایرج محمدی، حسن دادشکر، محمدصادق باطنی، ساقی زینتی، مجید اکبرشاهی و حامد علامتی روی صحنه آمدند.

در بخش طراحی و ساخت عروسک از نمایش «خرگوشک و رودخانه» تقدیر و تندیس این بخش به نمایش «راز» اهدا شد.

در بخش طراحی هنری، از دو اثر «مترسک و آدم برفی» و «خورشید خانم کجایی» تقدیر و تندیس این بخش به نمایش «شازده کوچولو» اهدا شد.

در بخش صداپیشگی، از نمایش‌های «کفشدوزک بداخلاق» و «امانت‌فروشی آمیرزا» تقدیر شد و تندیس این بخش به «مورچه‌های بامزه» اهدا شد.

در بخش عروسک‌گردانی، «آدم‌های بافرهنگ» تقدیر و تندیس این بخش به «جادوی مهربانی» اهدا شد.

در بخش نمایشنامه از نمایش «خرگوشک و رودخانه» تقدیر شد و تندیس این بخش به نمایش «جادوی مهربانی» اهدا شد.

در بخش کارگردانی، از نمایش‌های «خرگوشک و رودخانه» و «کی از همه پر زورتره» تقدیر شد و تندیس این بخش به نمایش «جادوی مهربانی» اهدا شد.

در ادامه مراسم، علی خواجه، محمدحسین بخشی‌زاده، محمدصادق باطنی، مجید اکبرشاهی، مقصود نعیمی‌زاده و احسان مهدی برای اهدای بخش دوم جوایز روی صحنه آمدند.

در این بخش از نمایش «دو دریچه» برای خلاقیت و انتقال معنا، به خاطر توجه به فرهنگ و ارزش‌های از نمایش «پهلون کچل»، برای استعداد بداهه پردازی و طنز از نمایش «بی بی نبات و قندک» تقدیر شد.

در بخش برگزیده آرای مردمی نمایش سوم «کفشدوزک بداخلاق»، در رتبه دوم «کی بود کی بود من نبودم» تقدیر شد و جایزه اصلی این بخش به نمایش «هاجر عروسی داره» اهدا شد.

در انتهای این مراسم از کتاب «فرهنگ‌نامه برنامه‌های عروسکی تلویزیون» که در اداره کل پژوهش صدا و سیما تهیه شده بود، رونمایی شد. این کتاب شامل مشخصات و عوامل همه برنامه‌های عروسکی تلویزیون از سال ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۹۹ است.

منبع: برنا

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون

دیگر خبرها

  • چرا ژاپنی‌ها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
  • فصل جدید برنامه «جام‌جم» به زودی تولید می‌شود
  • برگزیدگان جشنواره عروسک خونه معرفی شدند
  • رسانه‌ها چهره خبیث رژیم صهیونیستی را به جهانیان نشان می‌دهند
  • دمیده شدن دوباره امید در کالبد دریاچه ارومیه/ حال خوش این روزهای نگین فیروزه‌ای آذربایجان
  • دومین جشنواره «عروسک خونه» پایان یافت
  • جشنواره «عروسکخونه» برگزیدگان خود را شناخت/ تجلیل از حسن دادشکر و عادل بزدوده
  • اختتامیه دومین جشنواره نمایش عروسکی تلویزیونی «عروسک‌خونه»
  • اختتامیه دومین دوره جشنواره عروسک‌خونه
  • صنعت حمل و نقل بین المللی: مروری جامع با نگاهی عمیق به نقش هوش مصنوعی